گردنه

گردنه
Instagram

گاوم، گاوم، گاو...

جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۳۲ ق.ظ

خون ریختن برای نوشتن یعنی پیرشدن! خون خودت را ریختن. خون زندگی ات را ریختن. یعنی با نفس زدن و عرق ریختن دیگر نمی توانی بنویسی، باید خون بریزی. برای این است که دارم حجامت می کنم بین دو کتف زندگی ام را.
برگشتم و از روی در پریدم و آمدم در را باز کردم. وسیله هایم را ازپشت در برداشتم و آمدم تو. چندنفری که بودند، یا خواب بودند یا نبودند. به هرحال صدای زنگ را نشنیدند. آمدم نشستم و پتو را انداختم کنارم تا اگز خواستم بخوابم نیاز نباشد دوباره از جایم تکان بخورم. ساندویچ های سفری و سالاد ماکارونی همین طور افتاده کنارم. بطری آب با در باز هم افتاده. شاید صدمین باری است که این صحنه ها را می بینم. اما اولین باری است که اعتراف می کنم پیر شدم... 
این روزها گرد پیری را یک دفعه می پاشند روی هیکل آدم. وقتی تصمیم می گیری اعتراف کنی یعنی پیرشده ای. وقتی می خواهی خونت را بپاشی توی نوشتارت یعنی پیرشده ای. یعنی حسابی چروک شده ای. وقتی برای به خانه رفتن دوچرخه نداری، وقتی پا نمی زنی یعنی پیرشده ای. آن قدری پیر شده ای که یک دفعه بهانه ی زیارت کنی و بلیت هواپیما فقط دوای دردت باشد. البته هوای زیارت پیر و جوانش فرق نمی کند. اما هوای خانه چرا. وقتی از سه ساعتی که می توانی با خانواده باشی دو ساعتش را خواب باشی یعنی پیری! یعنی خیلی چیزها چندماهی است که درونت مرده. و تو نعش بوگندویشان را همه جا باخودت می بری. برای این است که حجامت می خواهم. برای همه ی این خون مردگی ها. برای همه ی این گرد پیری ها. آن همه هارت و پورت مال آن وقت ها بود که جوان بودم. الآن اما همه چیز می خواهم. قرص مسکّن می خواهم. ام آر آی می خواهم. اکوی قلب می خواهم. حجامت می خواهم. حماقت می خواهم. جسارت می خواهم. همه ی دل و روده ام را باید بریزم بیرون تا پیدایش کنم. هرطور شده باید پیدایش کنم. هرچقدر هم خون از من برود باید پیدایش کنم. 
وقتی او خواب می بیند و من تعبیر می شوم، یعنی من نفهم تر از همیشه ام. وقتی غصه می خورم و فقط غصه می خورم یعنی بی غیرت تر از همیشه ام. وقتی قلبم درد می گیرد و... یعنی پیرتر از همیشه ام. یعنی آس و پاس تر، یعنی بی عرضه تر، یعنی بی شرف تر از همیشه ام!
همه ی این ها را دارم وقتی می نویسم که خونی برای زندگی ام نمانده. وقتی خشکِ خشک دارم حجامت می کنم. وقتی از مغز استخوانم خون می کشم بیرون. وقتی گاوتر از همیشه شده ام. وقتی یک قطره شیر هم ندارم که گوساله ی دیگری بخواهد بدوشد.
اگر کم حرف زده ام یعنی خودم قبول کرده ام که گاو باشم. با همه ی مزایایش. خودم قبول کرده ام که فقط یک ساعت کنار خانواده بودن از سرم زیاد است. خودم قبول کرده ام که علف و یونجه زیر زبانم باشد، نه طعم قرمه سبزی های مادرم!
خودم قبول کرده ام که عجله ای بیایم و زودی گازش را بگیرم و بروم گورم را گم کنم. خودم قبول کرده ام که توی شهر خودم، روی سیمان خیس هم رد پایم نباید بماند. خودم قبول کرده ام که خواب بودن را از همه چیز بیشتر دوست داشته باشم. خودم قبول کرده ام که بگذارند هرروز آینه به چند تا تار موی سفید روی سرم هر و هر بخندد. خود گاوم قبول کرده ام که اگر جایی پیدا نشد تا چوب شان را فروکنند، آستین من هم گاهی جای مناسبی است. خود الاغم قبول کرده ام که دوستت دارم ها هم چندجور معنی دارند.
 خودم قبول کرده ام خون ریزی بشود امروز. خودم قبول کرده ام، قبول.
_______________________________________

- ببخشید که خیلی ها رو ناراحت کردم. ولی اگه با خوندن این مطلب ناراحت شدید حق بدید حال خودم خراب تر از نوشتمه!
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۱۴
علی اسفندیاری

نظرات  (۴)

سلام
من یه خرده گیج شدم!میخواین بگین که قصددارین یه مطلب بنویسین ولی فعلاجسارتشوندارین؟
پاسخ:
سلام.
ببخشید که گیج شدین. 
نه منظورم این نیست.
اوووووف
ای بابا...
سرمان درد گرفت لعنتی...
چقدر غر می زنی !!!قر غر ؟!!
هیس...
خوب می شود یک روز آب و هوایت ...
پاسخ:
شما آروم باشید. تموم شد.
خودم قبول کرده ام که گاو باشم...
همه ی نوشته هاتونو خوندم
خیلی اتفاقی پیداتون کردم ولی جالبه که حرفاتون واسم آشناست یا حداقل باهاتون هم نظرم
موفق باشید...
پاسخ:
سلام.
هم نظری با این نوشته ها برای هرکسی نگران کننده ست.
اما من با این دید نگاش نمی کنم... یا حداقل سعی می کنم نگاه نکنم
بد و خوبشو با هم می بینم...
بگذریم... هر چی بیشتر توضیح بدم، پیچیده ترش می کنم و کمتر موفق میشم منظورمو برسونم
پاسخ:
پس سختش نکنید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">